بی خواب اما غرق در خواب

بی خوابی

**** گرت چون آفتاب این درد باشد **** ****ز بی خوابیت رویی زرد باشد****
دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۵۲ ب.ظ

شرح یک سال حماسی!


نگاهی به وقایع مهم جبهه در سال 92


سال 92 با بلاتکلیفی کاف شروع شد! خب سالی که نکوست از بهارش پیداست...
هرجور که بود خودمان را به خرداد رساندیم. خرداد هم به تبلیغات و دعواهای انتخاباتی گذشت، از اختلافات ایدئولوژیک گرفته تا تفاوت های عملیاتی و ...
تا اینکه شیخ حسن به مدد مردم فهیم و انتخاب مردم رنجور، در سالم ترین و دموکراتیک ترین انتخابات بعد از انقلاب! به ریاست ما منصوب شد.
و ما که چندی قبل تر از روز حماسه، به امید تصاحب مناصب جدید، همگی از کاف استعفا داده بودیم، با مشخص شدن نتیجه ی بهت آور انتخابات، دست روی دست زدیم و آه حسرت کشیدیم که این چه کاری بود! هرچند پیش خود از عاقبت کارمان محزون و از پاک کردن صورت مسئله مشعوف بودیم، و این یکی از مصادیق مدیریت هوشمندانه و عملِ به هنگامی بود که مورد تاکید مکرر رهبری است!

باری
بهار گذشت و وقایع تابستان با سفر به پایتخت فرهنگی جهان اسلام به میزبانی اهالی فرهنگ آغاز شد. هدف از این سفر که به ثبت رکورد حیرت آور "دور نصف جهان در سه روز" انجامید، ارائه گزارش شکست قهرمانانه ی کاف به اهالی فرهنگ مملکت بود.
بی شک مهم ترین رویداد سال 92، در رمضان اتفاق افتاد. شروع جلساتی هرچند ناتمام ماند، اما آثار بی انتهایی داشت و دارد. که هنوز هم نان آن روزها را می خوریم؛ از ختم قرآن های مسجد کارون با خداحافظی های رنج آورش گرفته تا جلسات شبانه ی کتاب در محل اجلاس، که گاهی معرفت می افزود، گاهی به برنامه ریزی ختم می شد و گاهی به دعوا و دلخوری! 
و البته "رها" هم پدیده ای بود که از او تنها خاطره ای در ذهن ها باقی مانده است...
تابستان با اردوی مشهد ادامه یافت؛ اردویی متفاوت با اتفاقاتی و وقایعی که هر کس از دید خود می نگرد. پس از کنارش به آرامی می گذرم تا خاطرات خراش بر ندارند! (و البته بیم آن دارم که مطالباتی دوباره بر سر زبان ها بیفتند!!!)
اما از کنار یک چیز نمی شود گذشت، و آن اینکه اردو زمینه ای بود برای زایش جبهه که بسیار پر اهمیت است.

پاییز اما از همان ابتدا مبهم بود. عرضه ی نه چندان موفق دفتر های ایرانی به یک سو و هشدار های مکرر دبیر هم سویی دیگر! به خیر گذشت الحمدلله...
اما از باقی مانده ی پاییز، تنها تصویر سیاهی در ذهن دارم که ناشی از حضور در سیاهچال است و این تصویر تا پایان دی ماه همچنان ذهنم را اشغال کرده ست؛ در این فاصله، تنها محرم است که ترکیب تصویر سیاه ذهنم را به هم می ریزد.

با خروج از سیاهچاله، بهمنی سهمگین بر سرمان فرود آمد؛ زایش جبهه که چندی بود اتفاق افتاده بود، تازه بر من آشکار شد، و این آغازی برای پایان جبهه بود؛ شاید هم پایانی برای آغاز جبهه!
برنامه ی معرفی کتاب نماز جمعه، نفوذ زنبور وار به مسجد، جلسه ی گفتگو محور یازدهم بهمن، جوگیری های قبل و بعد از آن، سوزاندن ابلیسک، لغو جلسه ی 25 بهمن و دعوا، تمام چیزهایی است که از بهمن در ذهن مانده است.

اما اسفند خودش فصلی است برای خودش! هنوز هم تمام نشده است. پس بماند برای بعد...

به امید روزهای بهاری...


نوشته شده توسط بی خواب
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
بی خوابی

پیام های کوتاه
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۳ , ۲۰:۰۱
    دعا
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

بی خوابی

**** گرت چون آفتاب این درد باشد **** ****ز بی خوابیت رویی زرد باشد****

شرح یک سال حماسی!

دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۵۲ ب.ظ

نگاهی به وقایع مهم جبهه در سال 92


سال 92 با بلاتکلیفی کاف شروع شد! خب سالی که نکوست از بهارش پیداست...
هرجور که بود خودمان را به خرداد رساندیم. خرداد هم به تبلیغات و دعواهای انتخاباتی گذشت، از اختلافات ایدئولوژیک گرفته تا تفاوت های عملیاتی و ...
تا اینکه شیخ حسن به مدد مردم فهیم و انتخاب مردم رنجور، در سالم ترین و دموکراتیک ترین انتخابات بعد از انقلاب! به ریاست ما منصوب شد.
و ما که چندی قبل تر از روز حماسه، به امید تصاحب مناصب جدید، همگی از کاف استعفا داده بودیم، با مشخص شدن نتیجه ی بهت آور انتخابات، دست روی دست زدیم و آه حسرت کشیدیم که این چه کاری بود! هرچند پیش خود از عاقبت کارمان محزون و از پاک کردن صورت مسئله مشعوف بودیم، و این یکی از مصادیق مدیریت هوشمندانه و عملِ به هنگامی بود که مورد تاکید مکرر رهبری است!

باری
بهار گذشت و وقایع تابستان با سفر به پایتخت فرهنگی جهان اسلام به میزبانی اهالی فرهنگ آغاز شد. هدف از این سفر که به ثبت رکورد حیرت آور "دور نصف جهان در سه روز" انجامید، ارائه گزارش شکست قهرمانانه ی کاف به اهالی فرهنگ مملکت بود.
بی شک مهم ترین رویداد سال 92، در رمضان اتفاق افتاد. شروع جلساتی هرچند ناتمام ماند، اما آثار بی انتهایی داشت و دارد. که هنوز هم نان آن روزها را می خوریم؛ از ختم قرآن های مسجد کارون با خداحافظی های رنج آورش گرفته تا جلسات شبانه ی کتاب در محل اجلاس، که گاهی معرفت می افزود، گاهی به برنامه ریزی ختم می شد و گاهی به دعوا و دلخوری! 
و البته "رها" هم پدیده ای بود که از او تنها خاطره ای در ذهن ها باقی مانده است...
تابستان با اردوی مشهد ادامه یافت؛ اردویی متفاوت با اتفاقاتی و وقایعی که هر کس از دید خود می نگرد. پس از کنارش به آرامی می گذرم تا خاطرات خراش بر ندارند! (و البته بیم آن دارم که مطالباتی دوباره بر سر زبان ها بیفتند!!!)
اما از کنار یک چیز نمی شود گذشت، و آن اینکه اردو زمینه ای بود برای زایش جبهه که بسیار پر اهمیت است.

پاییز اما از همان ابتدا مبهم بود. عرضه ی نه چندان موفق دفتر های ایرانی به یک سو و هشدار های مکرر دبیر هم سویی دیگر! به خیر گذشت الحمدلله...
اما از باقی مانده ی پاییز، تنها تصویر سیاهی در ذهن دارم که ناشی از حضور در سیاهچال است و این تصویر تا پایان دی ماه همچنان ذهنم را اشغال کرده ست؛ در این فاصله، تنها محرم است که ترکیب تصویر سیاه ذهنم را به هم می ریزد.

با خروج از سیاهچاله، بهمنی سهمگین بر سرمان فرود آمد؛ زایش جبهه که چندی بود اتفاق افتاده بود، تازه بر من آشکار شد، و این آغازی برای پایان جبهه بود؛ شاید هم پایانی برای آغاز جبهه!
برنامه ی معرفی کتاب نماز جمعه، نفوذ زنبور وار به مسجد، جلسه ی گفتگو محور یازدهم بهمن، جوگیری های قبل و بعد از آن، سوزاندن ابلیسک، لغو جلسه ی 25 بهمن و دعوا، تمام چیزهایی است که از بهمن در ذهن مانده است.

اما اسفند خودش فصلی است برای خودش! هنوز هم تمام نشده است. پس بماند برای بعد...

به امید روزهای بهاری...
۹۲/۱۲/۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰
بی خواب

نظرات  (۱)

۲۹ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۱۶ ismaeel mohammadian
من فقط از سر ترحم میام نظر میدم! :)
هیچکی که نمیاد اینجا!
امسال دیگه رسما می تونی مدیریت جهادی کنی!

پاسخ:
خدا رحم کند.
دستور جهاد همون سال قبل صادر شد.

اما نکته اصلی ساخت درونی و استحکام داخلی است!
ما فقط دوست داریم همه جا رو متحول کنیم.
هیچ تغییری هم نمی کنیم
همینی که هستیم دیگه
بقیه باید درست بشن
بقیه باید درست کار کنن
بقیه باید با ما مچ بشن
بقیه باید تربیت بشن
بقیه باید مدیریت بشن
بقیه باید...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی