بی خواب اما غرق در خواب
بی خوابی

پیام های کوتاه
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۳ , ۲۰:۰۱
    دعا
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

بی خوابی

**** گرت چون آفتاب این درد باشد **** ****ز بی خوابیت رویی زرد باشد****

مادرانه

من و شیطان، اولین دیدار بعد از رمضان: بار آخرت باشه اسم دلم رو میاری!!!


دلم رها شده...

دنیا هم رعناست...

شیطان فرزاد...

عشق تو مریم...

و من هم منتظرم تمجید شوم!


خدایا

از ابتدا تو را می خواستم،

منفعت طلبی ام مرا به وصلت با دنیا کشاند و از تو جدا شدم...

حالا که می خواهم دنیا را رها کنم، به زور می خواهد دلم را تصاحب کند! شیطان هم فریبم می دهد برای گمراهی...

اما تو را می خواهم در حالی که دلم با من نیست.


خدایا

کاری کن فراموشی بگیرد دلم! آنگاه بدست آور دلم را با محبتت...


خدایا

برای خواستن تو کردارم را صاف کرده ام

اما گذشته گریبانم را گرفته است

حال وقت تاوان دادن است

در زندان زمین، دور از تو!


خدایا

حق داری دیگر تحویلم نگیری

اما می شود لطف کنی

تا وقتی خلاص شوم از این زندان

مادرانه با من بمانی

تا با کرداری صاف 

و خاطری آرام

به سوی تو بازگردم...

بی خواب
۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۳۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

 این، فرصت بسیار استثنایى و خیلى عجیبى است. وقتى که یک مشت آدم(!) را در مدت یک هفته به اردویى مى‌برند، مى‌گوییم براى تأثیرگذارى عجب میدان خوبى است؛ تأثیرات زیادى مى‌شود روى ذهنها گذاشت. بحمداللَّه ما سرمایه‌هاى گرانقدرى هم داریم؛ با این دید نگاه کنیم که ما یک عده را به اردو برده‌ایم و مى‌خواهیم روى اینها اثر بگذاریم، و وقتى که برمى‌گردند، منقلبشان کرده باشیم؛ وقتى برمى‌گردیم، واقعاً باید معنوى شده باشیم. هر کس برمى‌گردد، بایستى کأنه از عالم معنا و از بهشت برگشته باشد. افراد باید چنین حالتى داشته باشند. براى این هم بایستى برنامه‌ریزى مفصلى بشود. امام خامنه ای - دیدار کارگزاران حج 23 تیر 70

پسنوشت --> به بهانه ی آستانگیِ اردوی مشهد

بی خواب
۱۶ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۴۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

پس از مشقت های فراوان و کلنجار با  محدودیت ها، نسخه آزمایشی صفحه کتاب ها راه افتاد.

 

فقط مساله اینه که صفحه مربوط به هر کتاب چه اطلاعاتی داشته باشه؟ روبرداری1 کردن از جاهای دیگه کار راحتیه. اما باید کار جدیدی کرد.

یه راه اینه که به فکر یه ترکیب خوب باشیم. یعنی مونتاژ. بالاخره مونتاژ هم اگر خوب و درست و خلاقانه باشه قابل ارائه میشه.

راه دیگه تولید محتواست. که این راه هم یه جورایی سخته هم راحت.

راحت برای اینکه جلسات قدم به قدم هست و حجم کم مطالب در هر جلسه اگر همون موقع ویرایش بشه، تولید اتفاق افتاده! به همین راحتی.

اما سختی کار هم به همون قسمت ویرایش مربوط میشه، که بالاخره کاریه که زمان میبره و نیاز به دقت هم داره. 

 

در هر صورت این گوی و این میدان. ما در حد خودمون زمین بازی رو تعریف کردیم باقی با شما.

 

_____________________________________

1. کپی

بی خواب
۱۵ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

دانلود

منتظر تیترهای پیشنهادی هستم

بی خواب
۱۳ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۲۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

رمضان، ماه قرآن رو به پایان است.

هر کس در این ماه قدری به قرآن نزدیک تر شده است. مقدار قرب، هم تابع وسع است هم تابع عزم.

حالا وسعمان چقدر بوده و عزممان، بماند. حالا برای ادامه مسیر باید فکری کنیم.

خدا در رمضان به ما رحم کرد و بین ما و شیطان جدایی انداخت. در محیط بدون آلودگی اگر دست خودت را هم زخمی کنی، عفونت نمی کند. اما همیشه که اینطور نیست.

برکت رمضان فهم قرآن را برایمان راحت کرده بود. اما بعد از رمضان چه؟

ترجیح میدم خودتون بشنوید از زبان کسی که این چند وقت خیلی در حقش اجحاف میشه: 


بی خواب
۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

کاش حالم عوض شود

حتما گوش کنید: مناجات|جوشن کبیر|استاد

بی خواب
۰۷ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

این روزها و این شب ها حجم اطلاعاتی که به مغزم وارد میشه خیلی زیاد شده. دچار تشتت فکری شدم. تشتت فکری یه بیماریه که بعد از انشراح ذهنی بوجود میاد. وقتی هی انشراح ذهنی پیدا کنی، هر روز (بخون هر شب!) ذهنت منشرح بشه، بعد از 20 روز اینطوری میشی دیگه! حالا هی دبیر جبهه میگه یه پاتو بردار برادر! اما این ذهن منشرح شده ی متشتت که خر  فهم نمیشه باید چه کار کنه! خودش هم اینقدر میفهمید که باید یه پاش رو برداره (هر چند این قدر هم نمیهمید!) اما مسئله اینه که کدوم رو!
بگذریم...
نمی دونم این راهی که میرم راه منه یا نه. اما از کجا میشه فهمید؟ بالاخره باید یه راهی رو رفت دیگه. باید به حرف یکی گوش داد بالاخره. ما هم به حرف دبیر جبهه ی عزیز گوش می کنیم و می نویسیم و می نویسیم. اگر میشد می گفتم عواقبش رو باید خودش گردن بگیره اما چه کنیم که آن دو کاتب این حرفها به گوششون نمیره و به محض اینکه شروع به نوشتن می کنم آنها هم شروع می کنند به نوشتن!

پسنوشت اول --> همین جا و در همین لحظه توبه می کنم از این ها که نوشتم! هر چند فکر کنم غیر از چهار نفر کسی کاملا ملتفت منظورم از بعضی کلمات نشه، اما در کل هم از آن چهار مخاطب خاص هم از باقی مخاطبان گرامی که احیانا از سمت دبیر جبهه یا از 598! گذرشان به این بن بست می خورد حلالیت می طلبم که وقت گرانبها را صرف خواندن خروجی ذهن منشرحم کرده اند!

پسنوشت دوم --> این شبها همه بی خواب شدن. استاد می گفت آدم ها به اندازه ی مساله هاشون ارزش دارن. دعا می کنم مساله های مردم مساله های بزرگی بشن. از همون مساله هایی که بزرگ ما به خاطرش تمام سال بی خوابه چه برسه الان. هر چند که جنس مساله های خودم تو این چند شب داره یه فرقایی می کنه.

پسنوشت اصلی --> این شب ها دعا یادتون نره. هم برای من، هم برای همه، هم برای او...

بی خواب
۰۶ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

رمضان که آمد تمام برنامه را به هم ریخت! و البته از نو ساخت با شکلی بهتر

برنامه داشتم بعد از نشست اصفهان در حد وسعم مطالبی در مورد مطالب مطرح شده بنویسم بلکه شروعی باشه برای یه حرکت. بقیه دوستان رو هم دعوت می کنم که مباحث نظری رو شروع کنند. امیدوارم در اینجا فرصتی برای تضارب آرا بوجود بیاد تا بیشتر به هم نزدیک بشیم و سرعت حرکت مجموعه بهتر بشه.

اما فعلا به مناسبت مهمانی خدا به ذهنم رسید طعام سفره ی رمضان رو لیست کنم تا مهمون ها، راحت تر  غذای مورد علاقه رو انتخاب کنن (البته محدودیت در انتخاب که نیست. اگر همش شد نور علی نور میشه. سعی کنید بشه!)

با هر لقمه برای ما هم دعا کنید.


بی خواب
۲۰ تیر ۹۲ ، ۰۷:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

 رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا

رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ

آل عمران 93

بی خواب
۱۶ تیر ۹۲ ، ۰۳:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر