بی خواب اما غرق در خواب
بی خوابی

پیام های کوتاه
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۳ , ۲۰:۰۱
    دعا
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

بی خوابی

**** گرت چون آفتاب این درد باشد **** ****ز بی خوابیت رویی زرد باشد****

۲ مطلب با موضوع «در جستجوی راه» ثبت شده است


 

دغدغه برای روح و روان چیزی شبیه به احساس درد در جسم و جان است حال اگر این درد به قدری نباشد که شما را دنبال طبیب بکشاند و یا مثل مادربزرگ ها و افراد مسن به تحمل آن عادت کرده باشید درد هم چنان باقی خواهد ماند و "صاحب درد" بودن از این دست، برای شما ارزش به شمار نخواهد آمد.

لطفا به اطرافتان کمی با دقت نگاه کنید چه قدر زیادند کسانی که در "فضای دغدغه و درد" و در عالم "تاسف خوردن"، "انگشت ندامت به لب گزیدن" و با ناراحتی واندوه "دست پشت دست کوبیدن" برای طولانی شدن غیبت، وضعیت حجاب، تهاجم فرهنگی، اثرات سوء و تخریبی ماهواره و شبکه های بیگانه ابراز نگرانی می کنند کسانی که همواره و با تمام وجود "بار شعاری" موضوع را بر دوش می کشند اما در حوزه عمل هیچ نقش و مسئولیتی را نپذیرفته اند...

 

قسمتی از مقاله محمد مهدی نجاتی با عنوان داشتن دغدغه به تنهایی کافی نیست

منبع: شجر (شبکه جوانان رضوی)

بی خواب
۱۳ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

این روزها و این شب ها حجم اطلاعاتی که به مغزم وارد میشه خیلی زیاد شده. دچار تشتت فکری شدم. تشتت فکری یه بیماریه که بعد از انشراح ذهنی بوجود میاد. وقتی هی انشراح ذهنی پیدا کنی، هر روز (بخون هر شب!) ذهنت منشرح بشه، بعد از 20 روز اینطوری میشی دیگه! حالا هی دبیر جبهه میگه یه پاتو بردار برادر! اما این ذهن منشرح شده ی متشتت که خر  فهم نمیشه باید چه کار کنه! خودش هم اینقدر میفهمید که باید یه پاش رو برداره (هر چند این قدر هم نمیهمید!) اما مسئله اینه که کدوم رو!
بگذریم...
نمی دونم این راهی که میرم راه منه یا نه. اما از کجا میشه فهمید؟ بالاخره باید یه راهی رو رفت دیگه. باید به حرف یکی گوش داد بالاخره. ما هم به حرف دبیر جبهه ی عزیز گوش می کنیم و می نویسیم و می نویسیم. اگر میشد می گفتم عواقبش رو باید خودش گردن بگیره اما چه کنیم که آن دو کاتب این حرفها به گوششون نمیره و به محض اینکه شروع به نوشتن می کنم آنها هم شروع می کنند به نوشتن!

پسنوشت اول --> همین جا و در همین لحظه توبه می کنم از این ها که نوشتم! هر چند فکر کنم غیر از چهار نفر کسی کاملا ملتفت منظورم از بعضی کلمات نشه، اما در کل هم از آن چهار مخاطب خاص هم از باقی مخاطبان گرامی که احیانا از سمت دبیر جبهه یا از 598! گذرشان به این بن بست می خورد حلالیت می طلبم که وقت گرانبها را صرف خواندن خروجی ذهن منشرحم کرده اند!

پسنوشت دوم --> این شبها همه بی خواب شدن. استاد می گفت آدم ها به اندازه ی مساله هاشون ارزش دارن. دعا می کنم مساله های مردم مساله های بزرگی بشن. از همون مساله هایی که بزرگ ما به خاطرش تمام سال بی خوابه چه برسه الان. هر چند که جنس مساله های خودم تو این چند شب داره یه فرقایی می کنه.

پسنوشت اصلی --> این شب ها دعا یادتون نره. هم برای من، هم برای همه، هم برای او...

بی خواب
۰۶ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر