بی خواب اما غرق در خواب

بی خوابی

**** گرت چون آفتاب این درد باشد **** ****ز بی خوابیت رویی زرد باشد****
جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ب.ظ

صحیفه درون حلقه ای (فعلا بی نام!) شماره اول

صحیفه درون حلقه ای- شماره یک

تیتر مطالب

- سرآغاز
- به بهانه طرح دوباره دغدغه های خاک آلود!
- کمی تأمل (تغییر راهبرد رهبری)
- آسیب شناسی - (قسمت اول: بازخوانی اهداف)
- افق روشن!

- پیوست ها (جزوه + صوت: اولین جلسه راهبردی شطیه)


* سرآغاز

رمضان، شوال، ذی القعده و ذالحجه گذشت... و محرم آمد ... 
محرم رفت... صفر هم می رود.
این شش ماه به همین سرعتی که اسمشان را نوشتم و خواندی و شاید حتی سریع تر! رفتند. می توان گفت امروز مجموعه شش ماهه شده است. نصف یک سال گذشت و تقریبا هیچ!

البته ناامید نباید بود، چرا که اگر به عقب نگاه کنیم سرجای اول نیستیم. بالاخره کمی جلو آمده ایم. می توانیم رها کنیم، می توانیم ادامه دهیم راه را...

اما چطور و چگونه اش جای بسی تأمل دارد. وضعیت امروز ما ناشی از شرایط مختلفی است. درست است که گاهی شرایط تصمیمات ما را تحت تأثیر قرار می دهند و ناگزیریم طبق شرایط تصمیم بگیریم. اما اغلب مواقع هم تصمیمات ما شرایط را تغییر می دهند. می توانیم و باید، از این اغلب مواقع استفاده کنیم برای تغییر شرایط البته به شرطی که...

* به بهانه طرح دوباره دغدغه های خاک آلود

قطعا کتاب دغدغه های فرهنگی، سهم زیادی در بوجود آمدن گروه های دغدغه مند در حوزه فرهنگ داشته. حتی آنهایی که مثل من کتاب را کامل نخوانده اند یا حتی فقط چند جمله از کتاب را شنیده اند برایشان کافی بوده تا شوری (جوی!) در آنها به پا کند تا کمی به فکر فعالیت فرهنگی بیفتند.
از این مقدمه که بگذریم، هرچند طی سالهای مختلف، رهبری همواره به بهانه های مختلف این دغدغه را یادآور شده و از دولتهای مختلف حتی دولت احمدی نژاد به خاطر موضوع فرهنگ گله مند بودند، اما امروز وضعیت متفاوتی داریم. از ابتدای دولت جدید، همواره عمده بحث ها روی مسئله اقتصاد و سیاست خارجی بوده، و اولین بار که مباحث فرهنگی به طور جدی مطرح شد در همین دیدار اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر انقلاب بود.
شاید بد نباشد مروری کنیم به چندی از این دغدغه ها که بیشتر به حال و هوای ما می خورد:

      - یکی از نکات دوری از انفعال در مسئله فرهنگ بود: "در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترین کار انفعال است؛ زشت ترین کار، انفعال است؛ خسارت بارترین کار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نباید ما را منفعل بکند."

      - ادامه دادن مسیر و ضایع نکردن تلاش ها: "من این جمله را هم عرض بکنم، یک "می توانیم" را ملت ما گفته؛ نگذارید این "می توانیم" تبدیل بشود به عکس آن... نگذارید از بین برود؛ شما هم بگویید می توانیم و دنبال کنید این می توانیم را.

      - درد دل: "مسئله جمعیت را جدی بگیرید! جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا می کند، یک جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسئله جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر می کنیم. نه، اگر چند سال بگذرد وقتی نسل ها پیر شدند دیگر قابل علاج نیست."


* کمی تأمل تغییر در راهبرد رهبری

نکته ای که از ابتدای این دولت در صحبت های آقا توجه را جلب  می کند، تغییر سبک بیان مطالب است. زمان قبل از 84 را که به یاد ندارم و بررسی هم نکرده ام. اما مطالبی که در این چند سال از رهبری می شنیدیم عموما حالت کلی داشت. جهت گفتمان اصیل انقلاب را معین می کرد و وارد جزئیات نمی شد. مصداقی ترین مسئله ای که به یاد دارم بحث سبک زندگی بود که یک بار به صورت مجموعه ای از پرسش ها مطرح شد، آن هم به عنوان مشتی نمونه ی خروار.
اما اخیرا هر چه سخنرانی از رهبری شنیده می شود، پر از مصداق است. از مصداق های جنایات آمریکا در دیدار بسیجیان گرفته تا مصداق های و آسیب شناسی های فرهنگی مانند: مباحث کودکان از برنامه های تلویزیونی و بازی های رایانه ای، مسئله ی طلاق، مسئله مواد مخدر، کاهش جمعیت، زبان فارسی و ...
این تغییر سبک را باید جدی گرفت. باید جدی تر کار کرد، صریح تر صحبت کرد...


* آسیب شناسی - قسمت اول:بازخوانی اهداف

یک جزوه ای دارد جناب آقای و.ج. که باید هزار بار از روی آن بخوانیم و خط به خطش را حفظ کنیم. (حفظ کردن مقدمه به کارگیری است!)
و.ج می گوید: «... از سؤالاتی که می شود می توان فهمید که بچه حزب اللهی ها امر برایشان مشتبه شده است. فکر می کنند که نمی دانند چه کار باید بکنند یا چطوری باید کار بکنند یا راهکارها چیست؟ در صورتی که وقتی دقیق می شوید می بینید که بیشتر از آنکه مشکل ابزار و امکانات و راهکار باشد، بیشتر مشکل هدف است. یعنی بچه حزب اللهی ها هدف را گم کرده اند، یا به قول امروزی ها راهبرد را گم کرده اند، استراتژی ندارند و نمی دانند به کجا می خواهند بروند. چه چیزی را می خواهند خراب کنند، چه چیزی را می خواهند بسازند؟
وقتی می گوییم «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» قبلش باید تکلیفمان را با مفهومی به نام «انقلاب اسلامی» مشخص کرده باشیم...»
خب؛  خواندن بقیه جزوه را به خودتان واگذار می کنم. می توانید از پیوست دانلود کرده و بخوانید.
اما بحث مهم تر بومی کردن این مفهوم در درون مجموعه، یعنی (ج.خ.ا.ا) است! 
نظرتان را جلب می کنم به بازخوانی اولین جلسه رسمی مجموعه که در پیوست آمده. حتما گوش کنید.


* افق روشن!

این نهال نو (که در دوران غیبت کبری به سر می برد!) افق های روشنی دارد (پلورالیسم افقی!)
 آلام بی خوابی را باید به جان خرید! (قابل توجه خودم!!!)


پیوست ها:

1) جزوه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی - گفتاری در باب آسیب شناسی نیروهای انقلاب
2) صوت آرشیو: اولین جلسه راهبردی شطیه جبهه با موضوع هدف والا!




نوشته شده توسط بی خواب
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
بی خوابی

پیام های کوتاه
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۳ , ۲۰:۰۱
    دعا
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

بی خوابی

**** گرت چون آفتاب این درد باشد **** ****ز بی خوابیت رویی زرد باشد****

صحیفه درون حلقه ای (فعلا بی نام!) شماره اول

جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ب.ظ

صحیفه درون حلقه ای- شماره یک

تیتر مطالب

- سرآغاز
- به بهانه طرح دوباره دغدغه های خاک آلود!
- کمی تأمل (تغییر راهبرد رهبری)
- آسیب شناسی - (قسمت اول: بازخوانی اهداف)
- افق روشن!

- پیوست ها (جزوه + صوت: اولین جلسه راهبردی شطیه)


* سرآغاز

رمضان، شوال، ذی القعده و ذالحجه گذشت... و محرم آمد ... 
محرم رفت... صفر هم می رود.
این شش ماه به همین سرعتی که اسمشان را نوشتم و خواندی و شاید حتی سریع تر! رفتند. می توان گفت امروز مجموعه شش ماهه شده است. نصف یک سال گذشت و تقریبا هیچ!

البته ناامید نباید بود، چرا که اگر به عقب نگاه کنیم سرجای اول نیستیم. بالاخره کمی جلو آمده ایم. می توانیم رها کنیم، می توانیم ادامه دهیم راه را...

اما چطور و چگونه اش جای بسی تأمل دارد. وضعیت امروز ما ناشی از شرایط مختلفی است. درست است که گاهی شرایط تصمیمات ما را تحت تأثیر قرار می دهند و ناگزیریم طبق شرایط تصمیم بگیریم. اما اغلب مواقع هم تصمیمات ما شرایط را تغییر می دهند. می توانیم و باید، از این اغلب مواقع استفاده کنیم برای تغییر شرایط البته به شرطی که...

* به بهانه طرح دوباره دغدغه های خاک آلود

قطعا کتاب دغدغه های فرهنگی، سهم زیادی در بوجود آمدن گروه های دغدغه مند در حوزه فرهنگ داشته. حتی آنهایی که مثل من کتاب را کامل نخوانده اند یا حتی فقط چند جمله از کتاب را شنیده اند برایشان کافی بوده تا شوری (جوی!) در آنها به پا کند تا کمی به فکر فعالیت فرهنگی بیفتند.
از این مقدمه که بگذریم، هرچند طی سالهای مختلف، رهبری همواره به بهانه های مختلف این دغدغه را یادآور شده و از دولتهای مختلف حتی دولت احمدی نژاد به خاطر موضوع فرهنگ گله مند بودند، اما امروز وضعیت متفاوتی داریم. از ابتدای دولت جدید، همواره عمده بحث ها روی مسئله اقتصاد و سیاست خارجی بوده، و اولین بار که مباحث فرهنگی به طور جدی مطرح شد در همین دیدار اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر انقلاب بود.
شاید بد نباشد مروری کنیم به چندی از این دغدغه ها که بیشتر به حال و هوای ما می خورد:

      - یکی از نکات دوری از انفعال در مسئله فرهنگ بود: "در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترین کار انفعال است؛ زشت ترین کار، انفعال است؛ خسارت بارترین کار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نباید ما را منفعل بکند."

      - ادامه دادن مسیر و ضایع نکردن تلاش ها: "من این جمله را هم عرض بکنم، یک "می توانیم" را ملت ما گفته؛ نگذارید این "می توانیم" تبدیل بشود به عکس آن... نگذارید از بین برود؛ شما هم بگویید می توانیم و دنبال کنید این می توانیم را.

      - درد دل: "مسئله جمعیت را جدی بگیرید! جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا می کند، یک جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسئله جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر می کنیم. نه، اگر چند سال بگذرد وقتی نسل ها پیر شدند دیگر قابل علاج نیست."


* کمی تأمل تغییر در راهبرد رهبری

نکته ای که از ابتدای این دولت در صحبت های آقا توجه را جلب  می کند، تغییر سبک بیان مطالب است. زمان قبل از 84 را که به یاد ندارم و بررسی هم نکرده ام. اما مطالبی که در این چند سال از رهبری می شنیدیم عموما حالت کلی داشت. جهت گفتمان اصیل انقلاب را معین می کرد و وارد جزئیات نمی شد. مصداقی ترین مسئله ای که به یاد دارم بحث سبک زندگی بود که یک بار به صورت مجموعه ای از پرسش ها مطرح شد، آن هم به عنوان مشتی نمونه ی خروار.
اما اخیرا هر چه سخنرانی از رهبری شنیده می شود، پر از مصداق است. از مصداق های جنایات آمریکا در دیدار بسیجیان گرفته تا مصداق های و آسیب شناسی های فرهنگی مانند: مباحث کودکان از برنامه های تلویزیونی و بازی های رایانه ای، مسئله ی طلاق، مسئله مواد مخدر، کاهش جمعیت، زبان فارسی و ...
این تغییر سبک را باید جدی گرفت. باید جدی تر کار کرد، صریح تر صحبت کرد...


* آسیب شناسی - قسمت اول:بازخوانی اهداف

یک جزوه ای دارد جناب آقای و.ج. که باید هزار بار از روی آن بخوانیم و خط به خطش را حفظ کنیم. (حفظ کردن مقدمه به کارگیری است!)
و.ج می گوید: «... از سؤالاتی که می شود می توان فهمید که بچه حزب اللهی ها امر برایشان مشتبه شده است. فکر می کنند که نمی دانند چه کار باید بکنند یا چطوری باید کار بکنند یا راهکارها چیست؟ در صورتی که وقتی دقیق می شوید می بینید که بیشتر از آنکه مشکل ابزار و امکانات و راهکار باشد، بیشتر مشکل هدف است. یعنی بچه حزب اللهی ها هدف را گم کرده اند، یا به قول امروزی ها راهبرد را گم کرده اند، استراتژی ندارند و نمی دانند به کجا می خواهند بروند. چه چیزی را می خواهند خراب کنند، چه چیزی را می خواهند بسازند؟
وقتی می گوییم «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» قبلش باید تکلیفمان را با مفهومی به نام «انقلاب اسلامی» مشخص کرده باشیم...»
خب؛  خواندن بقیه جزوه را به خودتان واگذار می کنم. می توانید از پیوست دانلود کرده و بخوانید.
اما بحث مهم تر بومی کردن این مفهوم در درون مجموعه، یعنی (ج.خ.ا.ا) است! 
نظرتان را جلب می کنم به بازخوانی اولین جلسه رسمی مجموعه که در پیوست آمده. حتما گوش کنید.


* افق روشن!

این نهال نو (که در دوران غیبت کبری به سر می برد!) افق های روشنی دارد (پلورالیسم افقی!)
 آلام بی خوابی را باید به جان خرید! (قابل توجه خودم!!!)


پیوست ها:

1) جزوه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی - گفتاری در باب آسیب شناسی نیروهای انقلاب
2) صوت آرشیو: اولین جلسه راهبردی شطیه جبهه با موضوع هدف والا!


۹۲/۰۹/۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
بی خواب

نظرات  (۳)

 سلام... اربعین تسلیت
************************
  شرح حدیث....آیت الله آقا مجتبی تهرانی رحمه الله علیه....
 
حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
همان طور که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی­شوند، محبّت و دل بستگی به خداوند نیز با محبّت و دل بستگی به دنیا جمع نمی­شوند.
 
شرح حدیث: خیلی زیبایی در این روایت دیده می­شود. انسان اگر بخواهد بفهمد حبّ به خدا دارد یا نه، راهش چیست؟‌ این امری نیست که هفته­ای و ماهی یا سالی یک بار پیش بیاید، بلکه انسان در هر روز چندین بار بر سر دو راهی دنیا و آخرت قرار می­گیرد؛ آن هم نه فقط بُعد وجودی او، بلکه تمام ابعاد وجودیش مثل قلب، عقل، اعضاء و جوارح، دست، پا، زبان، گوش، چشم و حتّی خطورات ذهنیّه او مثل دروغ، غیبت، تهمت، مال حرام خواری، نگاه به نامحرم و... انسان ببیند کدام را انتخاب می­کند امر الهی را انتخاب می­کند که نور است، یعنی محبّت و دوستی به خداوند را، یا این که معصیت را انتخاب می­کند که ظلمت و تاریکی و محبّت و دل بستگی به دنیاست؟
‌ نور و ظلمت در یک جا جمع نمی­شوند و دل ظرف محبّت خداوند است و دو شیء و دو چیز در او جای نمی­گیرد، محبّت و دل بستگی به خداوند یعنی نورانیّت، نشاط، آرامش، برکت، نیکوکاری. و محبّت و دل بستگی به دنیا، یعنی ظلمت، تاریکی، اضطراب، افسردگی، فساد، گناه و معصیت. حالا انسان ببیند در شبانه روز زندگی خود چه چیز را انتخاب می­کند؟‌ این از عمل انسان معلوم می­شود. آیا دل را در اختیار صاحب خانۀ با محبت خود و انجام فرامین او قرار داده­ایم؟ یا اینکه با نافرمانی، معصیت و گناه صاحب خانه را از دل بیرون کرده به مستأجر و یا بالاتر به غاصبی که محبّت دنیا و شیطان است داده و دل را بیمار کرده­ایم؟
انسانی که کارهای شیطانی انجام می­دهد و می­گوید خدا را دوست دارم، حرفش یک دروغ و فریب شیطان است. او دل را به شیطان تحویل داده است. البته چون خداوند کریم، مهربان و توّاب است، انسان می­تواند با توبه و انجام اعمال نیک دل خود را از شیطان پس گرفته و ظرف محبّت خدا کند.
[1]غرر الحِکَم و دُرر الکَلِم، صفحه 141، روایت 2513
****************
  آقا مجتبی...
http://zareh.blog.ir/post/268
 

سلام....

ار هوای شورش داری....بسم الله


یا علی
خدا میدونه چقدر دیگه از این مدارک داری که بر علیه ما رو کنی!
دستم به دامنت بعضی ار بچه ها رویای ریاست جمهری در سر دارند با این کلیپ ها لگد به خمره ی بلند پروازِیِ بچه ها نزنی!!!!
ولی خوب بود خداییش.
 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی